" آقای " من ...
قرار نیست که فقط غروبهای " پنجشنبه " تا غروب " جمعه "
سراغت را بگیریم ...
قرار نیست فقط " جمعه ها " انتظار " ظهورت " را بکشیم ...
آری ...
" شنبه " هم می شود از " دوریت " ناله سر داد ...
" یکشنبه " هم می شود " انتظارت " را کشید ...
" دوشنبه " هم می شود دنبال " گمشده " گشت ...
" سه شنبه " هم می شود با " آقا " درد دل کرد ...
" چهار شنبه " هم می شود به خاطر " آقا " گناه نکرد ...
یا بن الحسن
دوریت " درد " بی " درمان " است
ای " پسر فاطمه "
امروز " جمعه " نیست اما ... " دلم " برایت " تنگ " است
السلام علیک یا ابا صالح المهدی ( عج )
تردید میکند مبادا فلان قسمت از برنامه را اشتباه کرده باشم. بار دوم و سوم نیز حساب میکند و نتیجه همان میشود. در این هنگام عزم خود را بر دیدار جزم میکند که هر چه بادا باد. میبیند آری امام زمان(عج) در همان زاویة صحن که به وسیله آن علم درک کرده است، با آن مرد قفلساز مشغول گفتگو هستند. چون میبیند که آقا در حال خداحافظی هستند، رو به امام به سرعت حرکت میکند. امام زمان(عج) از آن پیرمرد خداحافظی کرده و رو به سوی ایشان میآیند. و وقتی با او رودررو قرار می گیرند، میفرمایند: فلانی تو هم مثل این پیر مرد قفل ساز شو تا من به سراغ تو بیایم و از کنارش میگذرند.
چه شود ای گل نرگس با تو دیدار تو کنم
جان و اهل هستی ام بر تو گرفتار کنم
روزه هجر تو از پای بینداخت مرا
کی شود با رطب وصل تو افطار کنم
بگردید و خودتان را پیدا کنید.
اگر احتمال بدهید که انگشتر عقیق تان در سطل زباله گم شده باشد، چقدر در خاک و زباله ها می گردید تا انگشترتان را پیدا کنید؟ خودتان را هم همینطور بگردید و پیدا کنید. شما جواهر هستید.
روایت است که می فرماید:
تعجب می کنم از کسی که دنبال گمشده اش می گردد، اما دنبال خودش نمی گردد.
ما اگر بگردیم و خودمان را پیدا کنیم و خود را بشناسیم، اصلا شب ها خوابمان نمی برد