یک وبلاگ

مطالبه موردِ علاقم

یک وبلاگ

مطالبه موردِ علاقم

خدا کند که بیایی ...

چه انتظار غریبی...

نه کوششی نه دعایی... 

نه پرسشی که کجایی...

فقط نشسته و گوییم :

خــدا کـنـد کـه بـیــایــی...



اللهم عجل لولیک الفرج

آقا اجازه...!

آقا اجازه ، دلزده ام از تـمــام شـهـر

بی تو دلم گرفته از این ازدحام شهر




آقا اجازه ، دست خودم نیست خسته ام

در درس عشق من صف آخر نشسته ام




در این کلاس ، عاطفه معنا نمی دهد

اینجا کسی به پای تو بـرپـا نمی دهد




یعنی نمی شود که ببینم سحر رسید ؟

درس غریب غیبت کبری به سر رسید ؟




آقا اجازه ، بـغـض گـرفته گلـویمان

آنقـدر رد شدیم که رفت آبرویمان




استاد عشق! صاحب عالم! گل بهشت!

بـایـد که مشق نام تو را تـا ابــد نوشت




یک روز میرسد که بگویند ز آسمان
آن مرد آمده است، کجائید عاشقان ؟

آن مرد آمده است که باران عطا کند
تـا ایـن کـویـر غـم‌زده را کـربـلا کـند

آقا اجازه ، مادر پهلو شکسته ات
آیا شود که گوشه چشمی به ما کند؟




اللهم عجل لولیک الفرج